۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه

باران

باران تخلص شاعرانه جواني است متعلق به آينده از نسل امروز.
از اين پس هراز چند گاهي، سروده اي از كلام زلالش را در وبلاگم ميخوانيد.



امروز از ضلع خود افتادم
وچشم مات برده ام را،
شبيه ماهي كه آبش راگم،
از اين tang به آن tong،
خانه نميداند.
او كه زن نيست،
و ضلعش از بس صاف است!
افتادن ندارد!
امروز ياد گرفتم
من هم (مثل خانه) جايي براي دور (گم) شدن
دارم،
و از ظهر كه بي ايمانم كرد
با اتاقم رفته ام. B